پروپوزال رابطه از خود بیگانگی با خود کارآمدی کارکنان

پروپوزال رابطه از خود بیگانگی با خود کارآمدی کارکنان پروپوزال رابطه از خود بیگانگی با خود کارآمدی کارکنان

دسته : روانشناسی و علوم تربیتی

فرمت فایل : word

حجم فایل : 45 KB

تعداد صفحات : 17

بازدیدها : 323

برچسبها : پروپوزال خود بیگانگی خودکارآمدی

مبلغ : 3000 تومان

خرید این فایل

دانلود روش تحقیق و پروپوزال بررسی رابطه از خود بیگانگی با خود کارآمدی کارکنان آموزش و پرورش

معرفی و بخشهایی از متن تحقیق پروپوزال بررسی رابطه از خود بیگانگی با خود کارآمدی کارکنان آموزش و پرورش

بیان مسئله

یکی از عوامل مؤثر که در کاهش آمادگی، به خصوص آمادگی ذهنی، افراد جهت پذیرش مسئولیت های مختلف اجتماعی اقتصادی و توانایی آنها برای شرایط کنترل حاکم بر سرنوشت خود نقش مهمی ایفا می کند، از خود بیگانگی است. از خود بیگانگی مسأله ای است که بر نگرش افراد اثر گذاشته و از طریق آن بر روی رفتار آدمیان مؤثر است. این مسأله امکان کنترل روابط و پیش بینی شرایط آینده و تصمیم گیری های عقلایی برای رسیدن به رشد و تعالی را در افراد کاهش داده و از آنان افرادی منفعل می سازد. از خود بیگانگی، به طور خلاصه، به معنی دور شدن از ارزش ها و فضایل اخلاقی و انسانی و فراموش کردن کمالات و غفلتاز خود اصیل و واقعی و گم کردن مسیر درست هدایت است.علت اساسی این کاستی بزرگ و سرچشمه آن، غفلت از خویش و فراموش کردن خود است و این، سرآغاز سقوط از جایگاه واقعی انسان است. ملوین سیمن بیگانگی اجتماعی را نوعی احساس یا وضعیتی می داند که هر فرد در رابطه با خود دیگران و جامعه از خود بروز می دهد، وی ضمن این تعریف از بیگانگی، صور و انواع تظاهرات رفتار بیگانه گونه را در پنج نوع احساس بی قدرتی، احساس بی هنجاری، احساس انزوای اجتماعی، احساس بی معنایی و احساس تنفر از خویشتن نشان داده است. ماهیت و سرشت فراگرد بیگانگی به عنوان یک مجموعه بهم پیوسته نیازمند بررسی عوامل اجتماعی و روانی تواماً در ارتباط و همبستگی با یکدیگر است. به این واقعیت باید توجه نمود که انسان هم سازنده ی جامعه و تاریخ است و هم زیر تاثیر فراورده های خود می باشد. بیگانگی ابعاد گسترده ای دارد ولی در این بررسی تاکید بر نوع بیگانگی از کار است که البته یک پدیده بسیار تاثیرگذار فردی و اجتماعی است. زیرا کار مهم ترین رسالت و مهم ترین عمل اجتماعی انسان اجتماعی است و انسان بدون کار هویتی نداشته و تمامی هویت تاریخی و تکامل انسانی همانا تاریخ، کار اجتماعی اوست و به همین دلیل می توان گفت که انسان، بیگانه از کار در واقع هم از خود و هم از اجتماعی و محیطی که در آن زیست می کند بیگانه است. بیگانگی موجب توقف رشد و پویایی فرهنگی، از هم پاشیدگی ساخت اجتماعی ، سوء انسجام اجتماعی و .... می گردد. همه این موارد تداوم حیات جامعه را به خطر می اندازد. یک جامعه بیگانه که در آن نظام کنش اجتماعی مختل است، افراد دچار بی قدرتی شده اند، دایره های تعهد و انسجام اجتماعی کوچک شده، افراد جز به منافع فردی فکر نمی کنند، توجیه ای برای زندگی و عمل خود ندارند (بی معنایی) و دچار بیزاری فرهنگی شده اند و هیچگاه به توسعه نمی رسند. یکی از مسائلی که در از خود بیگانگی فرد موثر است خود کارآمدی است. مفهوم خودکارآمدی از نظریه شناخت اجتماعی آلبرت باندورا روانشناس مشهور، مشتق شده است که به باورها یا قضاوتهای فرد به توانائیهای خود در انجام وظایف و مسئولیتها اشاره دارد. نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علّی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی(عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روان شناختی اشاره دارد، تأکید می کند. بر اساس این نظریه، افراد در یک نظام علّیت سه جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثر می گذارند. باندورا اثرات یک بعدی محیط بر رفتار فرد که یکی از فرضیه های مهم روان شناسان رفتار گرا بوده است، را رد کرد. انسانها دارای نوعی نظام خود کنترلی و نیروی خود تنظیمی هستند و توسط آن نظام بر افکار، احساسات و رفتار های خود کنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعیین کننده ای ایفا می کنند. بدین ترتیب رفتار انسان تنها در کنترل محیط نیست بلکه فرایندهای شناختی نقش مهمی در رفتار آدمی دارند. عملکرد و یادگیری انسان متاثر از گرایشهای شناختی، عاطفی و احساسات، انتظارات، باورها و ارزش هاست. انسان موجودی فعال است و بر رویدادهای زندگی خود اثر می گذارد. انسان تحت تاثیر عوامل روان شناختی است و به طور فعال در انگیزه ها و رفتار خود اثر دارد. بر اساس نظر باندورا، افراد نه توسط نیروهای درونی رانده می شوند، نه محرکهای محیطی آنها را به عمل سوق می دهند، بلکه کارکردهای روان شناختی، عملکرد، رفتار، محیط و محرکات آن را تعیین می کند.باندورامطرح می کند که خود کارآمدی، توان سازنده ای است که بدان وسیله، مهارتهای شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف، به گونه ای اثربخش ساماندهی می شود. به نظر وی داشتن دانش، مهارتها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی کننده های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند، بلکه باور انسان در باره توانائیهای خود در انجام آنها بر چگونگی عملکرد خویش مؤثر است. بین داشتن مهارتهای مختلف با توان ترکیب آنها به روشهای مناسب برای انجام وظایف در شرایط گوناگون، تفاوت آشکار وجود دارد. افراد کاملا می دانند که باید چه وظایفی را انجام دهند و مهارتهای لازم برای انجام وظایف دارند، اما اغلب در اجرای مناسب مهارتها موفق نیستند.

خودشناسی از طریق پردازش مهارتهای شناختی، انگیزشی و عاطفی که عهده دار انتقال دانش و توانائیها به رفتار ماهرانه هستند، فعال می شود. به طور خلاصه، خودکارآمدی به داشتن مهارت یا مهارتها مربوط نمی شود، بلکه داشتن باور به توانایی انجام کار در موقعیتهای مختلف شغلی، اشاره دارد.باور کارآمدی عاملی مهم در نظام سازنده شایستگی انسان است. انجام وظایف توسط افراد مختلف با مهارتهای مشابه در موقعیتهای متفاوت به صورت ضعیف، متوسط و یا قوی و یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات باورهای کارآمدی آنان وابسته است. مهارتها می توانند به آسانی تحت تأثیر خودشکییا خود تردیدی قرار گیرند، در نتیجه حتی افراد خیلی مستعد در شرایطی که باور ضعیفی نسبت به خود داشته باشند، از توانائیهای خود استفاده کمتری می کنند. به همین دلیل، احساس خودکارآمدی، افراد را قادر می سازد تا با استفاده از مهارتها در برخورد با موانع، کارهای فوق العاده ای انجام دهند...

تعاریف مفهومی و عملیاتی

از خودبیگانگی

خودبیگانگی متغییر (پیش بین) مفهومی است که بیشتر جنبه استعاره ای دارد. کاربرد این کلمه در جامعه شناسی بیشتربه معنی سقوط اصول و عدم ملاحظه اصول و موازین به کار می رود این کلمه در رشته های حقوق و پزشکی نیز معانی خاص خود را دارد.

ابعاد از خودبیگانگی بر اساس نظریه ملوین سیمن

احساس بی قدرتی: نوعی بیگانگی است که فرد احساس می کند در وضعیتهای اجتماعی و کنش متقابل خود تأثیرگذار نیست، به عبارت دیگر احساس بی قدرتی ،عبارت از این تصور است که فرد احتمال می دهد که عمل او بی تأثیر باشد و نتایج مورد انتظار اورا بر آورده نسازد.

احساس بی معنایی: در این حالت فرد احساس می کند هیچ راهنمایی برای انتخاب سلوک و عقیدهخود ندارد . بنابراین دچار ابهام و شک و تردید می شود و نمی تواند در تصمیم گیری، عقیده خودرا با استاندرادهای فرهنگی - اجتماعی موجود در جامعه وفق دهد.

احساس بی هنجاری: در شرایطی که بین اهداف اجتماعی و وسایل و راههای رسیدن به آن اهداف تطابقی وجود نداشته باشد، در این صورت مسیر برای بروز بی هنجاری مناسب به نظر می رسد.

احساس انزوای اجتماعی: این احساس مبین انفکاک فکری فرد از استاندارد های فرهنگی و بیگانگی او از نظام اجتماعی است به عبارتی فرد از متن اجتماع و ارزشهای حاکم در آن جدا می شود.

خود بیزاری (تنفر از خود)

این حالت عبارت است از احساس ناتوانی فرد در انجام فعالیتهایی که او را ارضا کند. فرد طی این احساس در فعالیتهایی که فی نفسه فاقد پاداش می باشد مشغول می شود بدون اینکه برای خود چیزی در برداشته باشد، در واقع فرد به خاطر خود، فعالیت می کند.

خودکارامدی کلی

این انتظار نشان دهنده مهارت های معلمان در انجام اعمالی که منجربه پیشرفت دانش آموزان شود است. در اینجا پیشرفت دانش آموز توسط متغییرهایی که در بیرون مدرسه هستند تحت تاثیر قرار نمی گیرد. مثلا بافت خانوادگی دانش آموز. خودکارامدی عمومی مطابق است با انتظار نتایج تدریس.

خودکارآمدی شخصی مطابق با انتظار کارامدی، خودکارامدی شخصی بیانگر این است که فرد به توانایی خود در موقعیت های تدریس اطمینان دارد. در اینجا دیگر بحثی از تاثیر تدریس معلم در دانش آموزان به میان نمی آید بلکه فقط خودکارامدی معلم مورد نظر است.

خود کارآمدی

منظور از خود کارآمدی نمره ای است که فرد در آزمون خود کارآمدی شرر بدست می آورد

خرید و دانلود آنی فایل

به اشتراک بگذارید

Alternate Text

آیا سوال یا مشکلی دارید؟

از طریق این فرم با ما در تماس باشید