پایان نامه ایدئولوژی خاورمیانه

پایان نامه ایدئولوژی خاورمیانه

قسمتی از متن:

جلوه های خشونت درمنطقه خاورمیانه بویژه فلسطین و عراق كه منشأ آن را باید حركت سیاسی صهیونیسم دانست جان ساكنان این منطقه را بی مقدار و روح آنان را بیمار كرده است.

در روزها و هفته های گذشته مردم جهان و منطقه خاورمیانه شاهد بالا گرفتن دامنه خشونت و كشتار در این منطقه هستند و ظرف دو هفته گذشته بیش از 30 فلسطینی در مناطق خودگردان ونزدیك به 400 تن از مردم عراق در این كشور كشته شدند.

درست است كه مطابق فلسفه سیاسی حكیمان و فیلسوفانی چون افلاطون، ارسطو، فارابی، و هگل، خشونت از درون انسان آغاز می شود. اما امروزه خشونت شكل توسعه یافته ای به خود گرفته است كه ریشه آن به گروه ها، دولت ها، جریان ها و حركت های سیاسی از جمله حركت صهیونیسم برمی گردد و ارتباط ویژه ای به جغرافیای سیاسی مناطق جهان و اهمیت این مناطق بویژه خاورمیانه دارد.

حركت صهیونیسم بارزترین ریشه انواع خشونت مانند قتل و ترور و آدم ربایی سازمان یافته است كه در انتقال و تحمیل جنگ بر ساكنان منطقه خاورمیانه از جمله فلسطین و عراق نقش اساسی دارد.

این حركت كه در قرن 19میلادی پدیدار شد و جلوه سیاسی و عینی آن در قرن 20 در «رژیم اسراییل» نمود پیدا كرد با تشكیل شبكه های تروریستی و حمایت مالی و تداركاتی از تروریست ها در انتقال خشونت به خاورمیانه نقش اول را ایفا كرده و با توسعه جغرافیای خشونت، «تروریسم سازمان یافته دولتی» را به وجود آورده است.
هدف حركت صهیونیسم از دادن صورت دولتی، منطقه ای و بین المللی به تروریسم و اعمال خشونت در فلسطین و عراق سرگرم كردن ساكنان این مناطق به درگیری دایم و محروم نگه داشتن مسلمانان بویژه شیعیان از توسعه علمی و فرهنگی است.
از نمونه های بارز اثبات كننده هدف یادشده نظریه مهار دو جانبه است كه در قالب تحریم اقتصادی، علمی و تكنولوژی علیه برخی كشورهای اسلامی مانند ایران و سوریه از طرف تندروهای هیئت حاكمه آمریكا به عنوان بخشی از سران حركت صهیونیسم اعمال می شود.

حركت صهیونیسم و خشونت و تروریسم ناشی از آن، یك پدیده شرقی یا دینی یا خاورمیانه ای نیست بلكه منشأ آن غرب و هدف آن خاورمیانه و مسلمانان است.
كسی منكر این مطلب نیست كه برخی گروه ها و حركت های تروریستی ظرف سال های گذشته در جهان اسلام و منطقه خاورمیانه براساس تفسیر تنگ نظرانه از برخی آموزه های سنتی و تحریف شده به وجود آمده است.

اما خشونت و اقدام های تروریستی این گروه ها از یك سو واكنشی و مقطعی بوده و هست و از سوی دیگر به لحاظ قدمت و عمق و حجم، قابل مقایسه با خشونت و تروریسم ریشه دار موجود در جهان غرب نیست، تروریسمی كه غرب آن را از طریق حركت صهیونیسم و رژیم صهیونیستی بر ملت های مسلمان در فلسطین و عراق تحمیل كرده است.

اقدام های تروریستی درجهان غرب كه نمونه های آن را می توان از باسك اسپانیا تا ایرلند جنوبی مشاهده كرد، سیاست خشونت آمیزی كه آمریكا پیش از این ضد جامعه سیاه پوستان در پیش گرفته بود، پیدایش استعمار كهنه و نو از قرن 19 به این سو كه براساس آن برخی كشورهای اروپایی مانند آلمان، فرانسه و انگلیس جان هزاران انسان را در اروپای شرقی، آفریقا و آسیا گرفتند، تنها نمونه هایی است كه نشان می دهد، پدیده خشونت ریشه غربی و نه خاورمیانه ای دارد.

تروریسم و خشونت بخصوص پس از جنگ جهانی دوم از شمال یعنی اروپا و آمریكا به جنوب یعنی خاورمیانه منتقل شد و علت آن همان گونه كه گفته شد، حركت سیاسی صهیونیسم و استعمار نو است كه قصد داشته و دارد بر منطقه مهم و حیاتی خاورمیانه سیطره پیدا كند.

جنوبی ها قربانی خشونت و ترور و نه صادركننده آن بوده اند و غرب به دلیل داشتن فلسفه مادی و حفظ این فلسفه، همیشه خشونت را به سوی جهان سوم و خاورمیانه به ویژه كشورهای اسلامی مانند عراق و فلسطین فرستاده است.
خشونت و تروریسم پدیده ای است كه به دلیل فلسفه مادی حاكم بر بخش مهمی از جهان و نیز اهداف سیاسی حركت ها و قدرت ها اكنون جنبه جهانی و منطقه ای پیدا كرده اما تردیدی نیست كه ایدئولوژی خشونت با فلسفه مادی غرب پیوند تنگاتنگ دارد.
مطابق این فلسفه كه مبتنی براصل بقای اصلح است، هدف وسیله را توجیه می كند و چون هدف تسلط بر منابع سیاسی و اقتصادی موجود درخاورمیانه است از این رو بهره گرفتن از هر وسیله مانند تحریم اقتصادی و علمی، قتل و ترور، جنگ و آدم ربایی، بمباران و ویرانی و دیگر نمودهای ایدئولوژی خشونت توجیه پذیر است.

این جلوه های خشونت وارداتی كه از طریق بكارگیری و استخدام قدرت و زور در خاورمیانه پدیدار شده است افزون بر بی مقدار كردن جان آدمیان به بروز خشونت روحی و روانی در آنان منجر شده و می شود كه بسیار خطرناكتر از خشونت جسمی و از بین بردن توان مادی مردم یك كشور است.

امروزه ابهاماتی درباره تفاوت و مفهوم خشونت و تروریسم با «دفاع مشروع» به وجود آمده است، پژوهشگران و كارشناسان در این نكته اتفاق نظر دارند كه دفاع مشروع مانند كاری كه فلسطینیان ضد صهیونیست در سرزمین اشغال شده خود انجام می دهند، تروریسم نیست بلكه مقاومت ضد اشغالگرانی است كه مقید به اخلاق انسانی و قوانین و قطعنامه های بین المللی نیستند.

خشونتی كه اكنون از اسراییلی ها در فلسطین سر می زند به معنای جرم و جنایت سازمان یافته است كه از طریق شبكه مافیای دولتی و با راهنمایی حركت جهانی صهیونیسم رهبری و هدایت می شود.

این شبكه دارای پول و دیگر امكانات مادی، وسایل پیشرفته ارتباط جمعی، نفوذ گسترده سیاسی و جنگ افزارهای توسعه یافته است و هدف سران آن تشكیل «اسراییل بزرگ» از نیل تا فرات» است كه اكنون به فرات رسیده اند.

فهرست مطالب